واژه ای به نام پاک کن !!

زندگی٬هنر نقاشی کردن بدون استفاده از پاک کن است! سعی کن جوری زندگی کنی که وقتی به گذشته برمیگردی٬نیازی به پاک کن!!! نداشته باشی

واژه ای به نام پاک کن !!

زندگی٬هنر نقاشی کردن بدون استفاده از پاک کن است! سعی کن جوری زندگی کنی که وقتی به گذشته برمیگردی٬نیازی به پاک کن!!! نداشته باشی

هفدهم

سلام

احوالات؟ما که خوبیم

اون وبلاگ رو عمرا آپ کنم...حسش نیست...این رو هم اومدم آپ کنم که از نامزدی بگماون وبلاگ رو هم آپ میکنم چشم ...

حالا نامزدی کی؟عرض میکنم خدمتتون...دیشب که نه....پریشب...دوشنبه شب نامزدی پسر عموم بود...

توضیح:عرض شود که این عمو تنها عمویی که من میبینم با بقیه فرق داره...جریان مومنی و اینا میفهمین که..!!دوتا پسر داره با یه دختر....که اونا هم مثل بابا مامان....دوتا پسراش میتونم بگم اگه ۱۰ بار تو صورت من نیگا کردن...وای بمیرم از این شرم و حیا

نمیدونم این آدما چی میفهمن از زندگیشون...بدم میاد از این طرز زندگی...یه جورایی دلم میخواد خودمو یا اونارو بکشم

دوشنبه هم مجلس نامزدی یکی از همین پسر عمو هام بود...نمیخواستم برم به خاطر بابا رفتم...خیلی بده آدم به زور بره جایی...احتمال میدادم مجلسشون چطوری باید باشه تنها لباس پوشیده ای که داشتم پوشیدم...یه کت و شلوار...

رفتیم اونجا دیدم به به....نمیتونستم تشخیص بدم که این عروس خانم کیه!!چون هیج تفاوتی با مهمونای دیگه نداشت....یه دامن بلند...با یه کت بلند روش...یقه هم بسته... مدل مو هم کاملا قدیمی...با ریمل موی بنفش

رفتیم با عمه ها و دختر عمه ها و مامان و زن و دخترای پسر عمم و اون یکی زن پسر عمم و اون یکی دختر عمه و بازم اون یکی دختر عمه و دختر دختر عمم نشستیم....کسی که از قلم نیفتاد؟....هر چی بخار از خودمون بلند میشد......خانواده عروس که همه نشسته بودن...تازه زنونه و مردونه هم جدا بود......ما نتوستیم این بار سنگین رو تحمل کنیم و با دختر عمه ها بلند شدیم ....یه خرده رقصیدیم...ایرانی...عربی و بابا کرم....بعد دیدیم خانواده عروس دقیقا دارن اینجوری نگامون میکنن...وایییی خدا اینا دیگه چین....بعد از اون خواستن هدیه های عروسو بدن...بعد که تموم شد کیک رو آوردن...

باز هم برو و پچ کوشولوی ما....دختر مخترای کوچولو پا شدن رقصیدن ما هم نگا میکردیم و خدا رو به خاطر این مجالس شاد شکر میگفتیم ....پسر عمو ی .... حتی با زنش پا نشد وایسه که دارن بر ات رقص کارد میرن .... اونم با اخم....همه اومدم کارد رو گذاشتن برگشتن...

پسر عموی با ..... کیک و برید.....نقل دهن همدیگه کردن...بعدم همه دست زدن که نقل بذارن دهن همدیگه تا اینجا مشکل نداشت...پسر عمو جونم قبول کرد....باز همه دست زدن که داماد عروسو ببوس یالا....اینجا بود که دین توسط پسر عمو وارد کار شد و به شدت با این پیشنهاد مخالفت کرد....در حالی که محرم همدیگه هم بودن...اصرار هم فایده نداشت و پسر عمو به شدت مخالفت کرد ...

یه خرده گذشت....پا نمیشد بره....مجلس کاملا خشک بود...نشسته بود با زن جونش گپ میزد......

عمه بزرگم برگشت گفت بچه ها بلند شین برقصین یه خرده....پسر عمو هم که دید مجلس داره به فساد کشیده میشه مامانشو صدا زد....ماماااااااااااااااااااننننننننننن هیچکس نباید برقصه به غیر از عمه جانام....دوتا از عمه هام پا شدن یه خرده رقصیدن و بعد نشستن...

ما هم که دیدیم خیلی بیکاریم نشستیم با دختر عمه به sms بازی ....بعدم که طبق معمول شام و بعدم خونه.........

و این داستان نامزدی رفتن پر بار ما...اما از من به شما نصیحت هیچوقت اینجور مجلسارو نرین که هیچ سودی نمیبرین به غیر از بی کاری و کپک زدن ....

دیگه.....هیچی همین..

کار خاص دیگه ای نکردم....دو روزه خونه ام دق کردم آخرشم خودمو میکشم...

نمیفهمم این مزاحما چقدر بیکارن...گوشی یه مزاحم پیدا کرده...ول کن هم نیست...ظهر زنگ میزنه قطع میکنم عصر میزنه قطع میکنم شب میزنه قطع میکنم نصفه شب میزنه قطع میکنم ول نمیکنه...اینم از منه بدبخت ...

پ.ن ۱:دلم برای داداش مهرانم تنگ شده...اما فقط دورادو خبر ازش دارم....تا حالا باهاش حرف نزدم

پ.ن ۲:داداش رضا هم که مخلصشیم

پ.ن ۳:سحر جونننن...هوار تا بوس

پ.ن ۴:حالم از این فیلمای تلویزیون به هم میخوره....کسی فیلم معرفی نمیکنه...اجالا بازی هم باشه خوبه...سرگرم میشم

 

فعلا...

نظرات 12 + ارسال نظر
شاذه پنج‌شنبه 28 تیر 1386 ساعت 12:05 ق.ظ http://shazze.blogsky.com

سلام
من برعکس تو چهار روزه که هرصبح از خونه رفتم بیرون دارم دق می کنم!!! من می خوام خونه بمونمممممممممممممم

سلام شاذه جونم...
من صبحا میرم بیرون....شبا کم شده بیرون رفتنم...میدونی که شب میری میگردی...
صبح دنبال تفریح نیستی...
خوش به حالت...
من دق کردممممممممممممم...

Mat پنج‌شنبه 28 تیر 1386 ساعت 12:09 ق.ظ http://zsagi.blogfa.com

اوووووووووووووووللللل

سلاااااامم

خوبی نگین ؟؟؟

اوللللللللللللللللللللللل...

سلام مت جون...

خوبم...مرسی...

Mat پنج‌شنبه 28 تیر 1386 ساعت 12:17 ق.ظ http://zsagi.blogfa.com

ایوووول پسر عمو :دی .... عجب بچه باحالیه !!!!!

اه خیلی ضایس اول زندگی جلو مردم زنتو ببوسی دی

اون گربرو همون سر نامزدی کشت :دی خیلی کارش درسته ...

بابا جواب این مزاحمرو بده خوب ... از فرصتت استفاده کن :دی .... این روزا شوهر پیدا نمیشه هااا :دی

اهههه چی چی ایول....آره همون بهتر که :دی بذاری...(خنده)
خیلی...آخر باحالیه....(هوقققققققق)

کجاش ضایع است...تو که ضایع تری...(نیش)

آره....رسم یه چی دیگه بود مگه نه؟قرار نبود گربه توی نامزدی کشته بشه!!!

نه من به این سادگیا شوهر پیدا نمیکنم...به موقعش یه شوعر خوب پیدا میکنم جوش نزن...(نیش)

کفشدوزک بدون کفش پنج‌شنبه 28 تیر 1386 ساعت 11:51 ق.ظ http://www.eham.blogfa.com

سلام عزیزم !













وااااااااااااااییییییییییییییییییییییییی







چه مجلس مزخرفی ... و شرمنده مزخرف تر از اون داماد !



کاشکی نمیرفتی تا اینقد بهت بد نمیگذشت ! --بوس--


ولی راس میگی... بابا مامانا بعضی وقتا اینقد ۳پیچ میشه که

هیــــــــــــــــــــــــــــــــچ کاری نمیشه کرد !


پ.ن : منم دلم یه سرگرمی میخواد !‌ ...........):




پ.ن : یه عالمه بـــــــــــــــــــوس !

سلامممممم عزیزه دلم...

خواهش میکنم...حقیقتو میگی دیگه...

خیلی دلم میخواست نرم ولی نمیشد...

واقعا.....هیچچچچچچچچچچچچچچچچچچ....

هوارتا بوسسسسسسس

یاسر شنبه 30 تیر 1386 ساعت 10:36 ق.ظ http://sahelekhoda.blogfa.com

سلام به آبجی عزیزم...خوبی؟
منو یادت هست ؟
فکر نکنم .....من یه مدت با وب یاسر قمی می اومدم ...بعدش این آدرس رو بهت دادم ولی شما منو فراموش کردین ...چه خبر از کرمان ؟
کارا خوب پیش میره ؟
بدونید که من هیچوقت شما رو فراموش نمی کنم




در پناه خدای عاشقان



یا حق

سلام یاسر جان...
مرسی...
بله مگه میشه یادم نباشه
میشناسمت بابا
فر اموشت نکردم...فقط نشده بیام
کرمان هم بد نیست خبری نیست اینجا
پیش میره دیگه
لطف داری

فعلا...

مرجان دوشنبه 1 مرداد 1386 ساعت 11:24 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

سلام نگینکم

پس اینجا رو آپ می کنی یواشکی آره ؟ دیگه خونت حلال شد . گیگیلی باید بکشتت (نیشمولک)

عجب مهمونیه ...ببخشید نامزدیه بی حالی ... درکت می کنم نگینی ......وقتی رقصیدین حتما از خونواده عروس کسی همراهیتون نکرده کلی ضایع شدین نه ! دیگه اینجاها نرو نگین . افسرده میشی . میگم اون که گفتی تا حالا پسر عموهات ۱۰ بار بهت نگاه نکردن از خجالت ، حتما دو یا سه بار رو نگاه کردن دیگه ! (چشمولک)

شاد باشی

سلام مرجان گلمممم....

نه من یواشکی آپ نکردم...خیلی وقته آپ کردم...اما خب عادت ندارم برم توی وبلاگا خبر بدم..

مسخره بود...اهههههه...
نه...اما خودمون با هم رقصیدیم...
خدا کسی رو ضایع نکنه...میترسیدن اسلام به خطر بیفته
واقعا...از مطب دکتر اعثاب و روان هم بدتر ود...

آره...اونم نگاه کردن که ببینن دختر عموشون چه کلیه(خنده)

فعلا...

توت کوچولوووووو سه‌شنبه 2 مرداد 1386 ساعت 02:05 ب.ظ http://darkscare.blogsky.com

نیگینی جوووووووووووونن شلام! ببخشید دیر دیر اومدم! آره بسته ی سفارشیت با پست پیشتاز رسید!بوچ بوس بوش!!
نه اتفاقا من پیشنهاد میدم همچین مجلسایی رو آدم شرکت کنه یکم بر و بکس رو اسکلشون میکردین! جام خالی بوده ولا یه حاله عجیبی به مجلس میدادم که خودت کیف میکردی!از خانومه با شخصیتی مثه شما بعیده sms چیه پیامک!! چرا درک نمیکنی باید بگی پیامک!؟ ما آریایی هستیم نباید فرهنگ تهاجمی(اشتباه شد منظورم بر عکسش بود) بشیم! دیگه تکرار نشه!
و اما معرفیه فیلم و بازی:
اگه اهل فیلم ترسونکی باشی بهت the hills have eyes،1408،saw،murder set pieces،you kill me،black sheep رو بهت معرفی میکنم من که اینا رو خیلی دوس دارم البته فیلم 1408 رو حسین دیده ولی من کتابش رو خوندم خیلی محشره !! و اگه درام دوس داری بهت Underworld:Evolution رو معرفی میکنم البته اگه گیرت بیاد! و اگه کمدی رمانتیک دوس داری just my luck رو بهت پیشنهاد میکنم! البته چون من بیشتر تو خط فیلمای ترسناکم فیلمای دیگه رو کم نگاه میکنم و بهت پیشنهاد میدم بیا تو خط فیلمای ترسناک!
راستی سایلنت هیل رو دیدی؟! اونم محشره!بهد دیگه همینا . . .!! بازی هم خودم تو خط PS2 & x-box هستم زیاد بازی کامپیوتری نمیشناسم از هومن مپرسیدم اونم بدتر از من بود البته گفت اگه سبک جنگی دوس داری پرنس آو پرشیا جالبه اگه ماشینی میخوای نید فور اسپید موست وانتد ! البته همسایه ی جهنمی بازی جالبیه بازیش کردی؟! مکس پین هم بدک نیست! بقیه رو نمیدونم! و GTA 5 هم باحاله!
منم آپم بیا ببین حسین کلی سوغاتی برام اورده!
بوس بوس!
بابای
such a big coment wow!!

سلام توت کوشولوی منننننننننن...
رسید...آخ جونننن....قابلتو نداره عزیزم

نه بابا....اینجور مجالس اعصاب خرد کنن...دیوانه کننده است اما من توصیه میکنم اصلا نرو چون اعصابتو میریزه به هم

وای من عاشق فیلم ترسناکممممممممممم
مرسییییییییییییییییییییییی
سعی میکنم این فیلمارو گیر بیارمممممممم....بوس بوس مرسی...
فیلمای درام زیاد دوست ندارم...
اما طنز هم دوست دارم

پیامک.......(خنده)باشه میگم پیامک...

از باباته بازی ها هم مرسی...
prance of persia رو بازی کردم...
اما اونی تو گفتی رو نه...
اونای دیگه رو هم میرم دنبالشون..
مرسی...

اومدممممممممم...

فعلا...

کفشدوزک بدون کفش سه‌شنبه 2 مرداد 1386 ساعت 03:15 ب.ظ http://www.eham.blogfa.com






سلام نگین جونم

راس میگیاااااااا

حداقل عقده ای نمیشیم

--زبون--


راستی میسی که میای پیشم

به روز هم هستم
--نیش-














شرا أپ نمیکنی؟؟؟ دلم میخواد نوشته هاتو بخونم --- زبون--


بـــــــــــوس

سلام کفشدوزک جون...

آره...(خنده)

خواهش میکنم...
اومدم...

چشنم آپ میکنم

اقلیما سه‌شنبه 2 مرداد 1386 ساعت 06:51 ب.ظ

سلاممم
خوبی جیگر؟؟؟
من درکت من کنم چون از این مهمونیا رفتم.
راستی چرا دیگه نمی خوایی آپ کنی؟
حیف بودیا‌!!!!
خوب فعلا بای تا های

سلام
مرسی عزیزم
جدی؟؟خیلی بده
آپ میکنم
نه هستم

فعلا...

ژ یگولو چهارشنبه 3 مرداد 1386 ساعت 03:20 ق.ظ

سلامممممممممممممممم بر نگین خانومی عزیز...

خوبی خوشی؟؟

ایوللللللللل...چی ایول؟؟ همه چی..:دی

این پاک کن یه هفت هشت روزیه واسه ن باز نمیشد تا امشب...نیدونم چرا..ولی الان دیگه باز شد...

بابا نامزدی باحال..:دی

یه چیزی تو مایه هایه همونی که منم بهت گفتم..ولی مال ما خیلی بهتر بود هنوزم با اینکه عمع من شدیدا مذهبیه ولی بزن بکوبش خیلی زیادبوده و هرکی دوست داشته میزده و میرقصیده..اه اه منم بدم میاد از اینجور بودنو ار اینجور زندگی کردن..واقعا نمیتونم درکشون کنم که چه جور زندگی میکنن...

به هر حال..خدایا شفای عاجل...:دی

کم پیدا شدی راستی...نیستیا...

فیلم و بازی هم که من شرمنده..اصلا تو کارش نیستم...حوصله هیچ کدومو ندارم..

خوش باشی و موفق ایشالا..فعلا...

سلام ژیگولو جان...

مرسی خوبم...

جدی؟چرا؟

آره...از باحالی گذشته بود...(خنده)

نه اینا اینجوری نبودن....به سختی زندگی میکنن...هیچی از زندگی نمیفهمن (خنده)

آمیننننننننننننننننن

میام..کم میام نت...

خسته نباشی...


فعلا...

یلدا دوشنبه 29 مرداد 1386 ساعت 10:47 ق.ظ

سلام نگین جوننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن چطوری عزیز خوشم میاد از اخلاقت لنگه خودمی منم نمیتونم تو عروسیا ساکت بشینم .

سلام عزیزم
خیلی خوبه

یلدا دوشنبه 29 مرداد 1386 ساعت 11:27 ق.ظ

نگینننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن
چرا نظرای من ثبت نمیشههههههههههههههههه؟

جونممممممم
خوب باید تائیدشون کنم
صبر کن دختر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد